English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9123 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
affidavits U سوگند نامه
swearing formula U سوگند نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swears U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
swear U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
sacraments U سوگند
adjuration U سوگند
attestation U سوگند
oaths U سوگند
oath U سوگند
sacrament U سوگند
upon my honor U به شرافتم سوگند
take oath U سوگند یادکردن
upon my world U بشرافتم سوگند
swearings-in U سوگند دادن
swearing in U سوگند دادن
swearing-in U سوگند دادن
swear U سوگند خوردن
swearing U اتیان سوگند
abjure U سوگند شکستن
abjured U سوگند شکستن
abjures U سوگند شکستن
abjuring U سوگند شکستن
to swear an oath [on, to] , to take an oath [on; to] U سوگند خوردن [به]
swears U سوگند خوردن
oddest U :سوگند ملایم
odder U :سوگند ملایم
odd U :سوگند ملایم
administering an oath U سوگند دادن
administration U سوگند دادن
od U سوگند ملایم
oath of allegiance U سوگند وفاداری
Hippocratic oath U سوگند بقراطی
false oath U سوگند دروغ
gar U سوگند ملایم
abstention from taking an oath U نکول سوگند
loyalty oath [American E] U سوگند وفاداری
adjure U سوگند دادن
adjurer U سوگند دهنده
admirster an oath U سوگند دادن
by god U سوگند بخدا
by g U به جرجیس سوگند
administrations U سوگند دادن
to take an oath U سوگند خوردن
to lift one's hand U سوگند خوردن
to administer U سوگند دادن
taking an oath U اتیان سوگند
take an oath U سوگند خوردن
up my conscience U به وجدانم سوگند
swear by U سوگند خوردن به
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
wager of law U تبری جستن با سوگند
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
to perjure oneself U سوگند شکنی کردن
god-awful U سوگند - قسم - برایبیانبدیونامطبوعبودنچیزی
sanctity of an oath U حرمت سوگند یا قسم
to swear by all that is sacred U بمقدسات عالم سوگند
attests U سوگند یاد کردن
attesting U سوگند یاد کردن
attested U سوگند یاد کردن
attest U سوگند یاد کردن
to swear like a trooper U زیاد سوگند خوردن
put a person on his oath U کسی را سوگند دادن
perjure U سوگند دروغ خوردن
goddammit U سوگند - قسم - برایبیانناراحتیوعصبانیت
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
swear on U سوگند به چیزی خوردن
to swore falsely U سوگند دروغ خوردن
manswear U سوگند دروغ خوردن
sanction U فتوای کلیسایی سوگند
forswears U سوگند دروغ خوردن
sanctioned U فتوای کلیسایی سوگند
to forswear oneself U سوگند دروغ خوردن
sanctions U فتوای کلیسایی سوگند
abjeure U با سوگند ترک کردن
abjurer or abjuror U سوگند شکن ترک
sanctioning U فتوای کلیسایی سوگند
perjuring U سوگند دروغ خوردن
perjures U سوگند دروغ خوردن
goddamn U سوگند - قسم - برایبیانهیجانوعصبانیت
forswearing U سوگند دروغ خوردن
forswear U سوگند دروغ خوردن
to keep an oath inviolate U نقض نکردن سوگند
coronation oath U سوگند هنگام تاج گذاری
in my f. U به ایین سوگند خدامی داند
conjuring U سوگند دادن جادو کردن
forsworn U سوگند دروغ یاد کرده
attesting U سوگند دادن تصدیق کردن
attested U سوگند دادن تصدیق کردن
conjures U سوگند دادن جادو کردن
attests U سوگند دادن تصدیق کردن
attest U سوگند دادن تصدیق کردن
conjure U سوگند دادن جادو کردن
conjured U سوگند دادن جادو کردن
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
perjury U سوگند شکنی گواهی دروغ
to swear tre sonagainstany one U سوگند برای خیانت بکسی خوردن
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
they are sworn frends U بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
i swore him to secrecy U او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
he swore off drinking U سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
perjured U سوگند دروغ خورده دروغی داده شده
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
by the holy poker U سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
perjurer U کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
abjuration U عهد شکنی سوگند شکنی
letter U نامه
letters U نامه
manifest U نامه
manifests U نامه
manifested U نامه
manifesting U نامه
correspoundence U نامه ها
epistle U نامه
breve U نامه
carrier U نامه بر
epistles U نامه
carriers U نامه بر
post boy U نامه بر
recognizance U التزام نامه
questionary U پرسش نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
pursuivant U نامه رسان
power of procuration U اجازه نامه
letter of introduction U معرفی نامه
testimonials U گواهی نامه
recognizance U تعهد نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
power of authority U اجازه نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
road book U راه نامه
registered letter U نامه سفارشی
statement of a claim U افهار نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
passionary U شهادت نامه
packet boat U کشتی نامه بر
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
light list U چراغ نامه
letters patent U نامه سرگشاده
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
passionary U مصیبت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
memorandum of understanding U تفاهم نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
bylaws U ایین نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
letter of reference U معرفی نامه
letter of reference U توصیه نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
l/c U اعتبار نامه
corrigenda U غلط نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
guaranty U ضمانت نامه
deed of gift U هبه نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com